زینبیه اعظم زنجان؛ روایت دلدادگی یک عاشق به پیر مرادش
تاریخ انتشار: ۲۰ شهریور ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۵۰۷۸۳۷۳
زینبیه اعظم زنجان در روز یازدهم محرم همنوا با کاروان اسرای کربلا، دلدادگی زینب (س) برای حسین (ع) را روایت میکند.
به گزارش ایسنا، امروز یومالزینب است، روزی که زینب قهرمان درد نام میگیرد و همه زنان و مردان زنجانی سالیان متمادی است که در این روز به تاسی از علمدار کربلا به یاری بیبی زینب شتافته و در همهمه صدای رقیه که «عمه بابایم کجاست» را به شکل ممتد تکرار میکند، با او همنوا شده و میگویند: «رقیه نازلی صورتون قویما دیواره / بـو کربـلا یوللارینـا باخما آواره / سفـرده دور بـابـان گلـر ای مــه انــور / بوگــون سحــر حسینـدن بیر خبر گلـر / گلــر سنـی آپارماقــا شـاه بیلشگر».
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در میان ما زنجانیها اصطلاحی وجود دارد که میگویند: «باشی بلالی زینب» که حکایت از رنج فراوان شخص مصیبت کشیده دارد اما همگان خوب میدانند که درد و بلاهای ما در مقابل کسی که تار و پودش با غم آمیخته شده، همانند قطره در مقابل دریا است. چه کسی میداند وقتی زینب در میان آتش خیمهها به سوی قتلگاه شتافت تا به «سر» برسد اما معجر از سرش کشیدند و زینب افتان و خیزان ناله برآورد و علمدارش را خواست تا بیدار شود، مگذارد که دشمن شاد شوند چه بر او رفت.
امروز صبر از دست صبر زینب خسته است، مردانگی، در رکاب او، درس جوانمردی میآموزد. زینب جان مگو که در آن جا بر شما چه رفت، مگو که دشمنانتان چه کردند و دوستانتان چه؟ آری ای پیامبر انقلاب حسین! ما میدانیم، ما همه را شنیدهایم، تو پیام کربلا را، پیام شهیدان را به درستی گذاردهای ...
زینب جان زنان سرزمین من در هنگامه بلا و مصیبت نام تو را بر زبان آورده و از تو مدد میجویند و امروز همه زینبیون زنجانی گردهم میآیند تا مگذارند پرچم عاشورا بر زمین بماند تا به دست صاحب اصلیاش صاحبالزمان (عج) برسد تا انتقام خونین تو را از یزیدیان زمان بگیرد.
گفتنی است، مسجد زینبیه اعظم زنجان محل تجمع عاشقان خاندان عصمت و طهارت (ع) و مشتاقان حقیقت است. آنانی که همه ساله روز یازدهم محرم در قالب دسته عزاداری زینبیه اعظم زنجان، زیر بیرقهای رنگی این مسجد گردهم میآیند تا بر مصیبت زینب کبری؛ دخت علی مرتضی بگریند و پیام قیام کربلا را که نسل به نسل، سینه به سینه نقل شده را بر خیابانهای این شهر فریاد کنند.
مسجد زینبیه اعظم زنجان که یکی از مهمترین اماکن مذهبی این شهر محسوب میشود، همه ساله در ایام محرم پذیرای خیل عاشقان اباعبداللهالحسین (ع) از سراسر کشور و حتی جهان است و بزرگترین و معروفترین دسته عزاداری این مسجد روز یازدهم محرم برگزار میشود.
قدمت این مکان مقدس، به بیش از ۴۰۰ سال رسیده و از جمله مساجد باستانی در استان زنجان محسوب میشود و بنا به گفته برخی پیشکسوتان و همسایگان محل مسجد زینبیه زنجان، قبلا به صورت باغی سرشار از گلهای محمدی بوده است و صاحب این ملک که اغلب اوقات متوجه صدای یازینب یازینب، توام با گریه و شیون میشده، تصمیم میگیرد بخشی از باغ را به صورت تکیه که در آن سالها متداول و معمول بوده درآورد و نام آن را زینبیه بگذارد.
از زمان احداث تکیه در این باغ سرشار از گلهای محمدی، همه ساله مردم متدین و دردمند زنجان در ماههای محرم و صفر در آن جمع میشدند و به عزاداری و نوحهسرایی میپرداختند و این درحالی بود که همه هزینههای تکیه نیز تا زمان حیات صاحب باغ، توسط وی تامین و پرداخت میشد.
معصومه مسلمی ـ خبرنگار ایسنا (منطقه زنجان)
انتهای پیام
منبع: ایسنا
کلیدواژه: حسینیه اعظم زنجان
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۰۷۸۳۷۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
امروز با سعدی: که حال غرقه در دریا نداند خفته بر ساحل
گرم بازآمدی محبوب سیم اندام سنگین دل گل از خارم برآوردی و خار از پا و پا از گل ایا باد سحرگاهی گر این شب روز میخواهی از آن خورشید خرگاهی برافکن دامن محمل گر او سرپنجه بگشاید که عاشق میکشم شاید هزارش صید پیش آید به خون خویش مستعجل گروهی همنشین من خلاف عقل و دین من بگیرند آستین من که دست از دامنش بگسل ملامتگوی عاشق را چه گوید مردم دانا که حال غرقه در دریا نداند خفته بر ساحل به خونم گر بیالاید دو دست نازنین شاید نه قتلم خوش همیآید که دست و پنجه قاتل اگر عاقل بود داند که مجنون صبر نتواند شتر جایی بخواباند که لیلی را بود منزل ز عقل اندیشهها زاید که مردم را بفرساید گرت آسودگی باید برو عاشق شو ای عاقل مرا تا پای میپوید طریق وصل میجوید بهل تا عقل میگوید زهی سودای بیحاصل عجایب نقشها بینی خلاف رومی و چینی اگر با دوست بنشینی ز دنیا و آخرت غافل در این معنی سخن باید که جز سعدی نیاراید که هرچ از جان برون آید نشیند لاجرم بر دل کانال عصر ایران در تلگرام